کاش اون آتیشی بودم که تو سرما ، بیقرار رسیدن بهش بود ..
وقتی سرش رو شونم بود ، گفت "دلم عشق می خواد" پرسیدم "واقعا می خواد؟" تو چشمام زل زد و گفت "نه از یه همجنس!!" خدا میدونه چطور شکستم . دلم چند تیکه شد ..
شاید تقصیر منه که دختر شدم . شاید یادم نیست و خودم از خدا خواستم که دختر باشم . حتما گناه منه . آره حتما ..
من میدونستم گندم جذابه . واسه هر کسی . وقتی هر پسری دو خط باهاش حرف میزنه و فکر میکنه نیمه ی گم شده شه .. واسه دخترا هم جذابه . یکی مثل آرزو .. و من تمام اینا رو میدونستم و دل دادم به این جذاب ترین آدم روی زمین ..
عشق ، جنسیت نمیشناسه .. اینو تو همین چند ماهی فهمیدم که واسم قد چند سال گذشت . به اندازه ای پرم که میتونم هزارسال سکوت کنم و هیچ حرفی از چشمم نچکه ..
بهم گفت "تمومش کن . به خاطر خودت میگم" من خیلی قوی تر از چیزیم که گندم فکر میکنه . و غیر قابل پیشبینی تر . میتونم دست بکشم از عشقش . میتونم هیچوقت بغلش نکنم . اما نمیشه دلم تنگ نشه واسه چشمای تیله ایش . نمیشه بند دلم پاره نشه واسه سرمای دستاش . من میتونم دست بکشم اما نمیتونم عاشق نباشم . اما این دست کشیدن ، معنیش میشه از دنیا کندن . دقیقا زندگی رو رها کردن . گندم برام از خودم مهم تره . من شمس نیستم که به خاطر حرف مردم بذارم برم . من خود مولانام که حتی بعد از رفتن گندم هم ، دست از شعر نوشتن براش نمیکشم . شعرایی که شاید فقط یک هزارمشون به دست خودش برسه . هرچند ، داستان شمس و مولانا متفاوته . صرفا یه تمثیل بیخود بود . اما اگه یه درصد به خاطر من آزار ببینه ، شمس میشم و میرم . جوری گم و گور میشم که بعد از مرگم هم کسی ندونه سنگ قبرم کجاست ..
تو فرهنگ شرق ، ته عشق هیچوقت وصال نیست . یه فراق خالصه که ذره ذره روح آدمو می خوره . نمیدونم ، این که هست ، اما مال من نیست ، چیزی بین وصال و فراق صرفا ، اسمش چیه؟ تهش چیه؟
دلم می خواست بهش بگم "عشق کنارت نشسته . یه شاعر که آرامشش با توا . چرا منو نمیبینی؟ چون پسر نیستم؟ یعنی چیزی که دست من نبوده ، انقدر مهم تر از چیزیه که خودم با تمام وجود انتخابش کردم؟ جنسیت مهم تر از عاشق تو بودنه؟"
دوست دارم جای هر چیزی باشم که گندم لمسش میکنه . جای بالشی هر شب سر روش میذاره . بالشی که گاهی اشکاشو میزبان میشه . دوست داشتم جای پیرهنش باشم . همونقدر نزدیک که عطر تنش واسه همیشه تو مشامم جا بمونه . کاش چادرش بودم . همونقدر پناه ، همونقدر زیبا ..
فاصله ای ندارم تا جنون .. کاش یه شب از خواب بپره و ببینه چقدر منو نزدیک حس میکنه . به نزدیکی یه حس . کاش حسش با من یکی شه . اونوقت ، قسم میخورم صد برابر عشقی رو به پاش بریزم که از هر آدم دیگه ای انتظار داره ..
کاش اون شب برسه .. کاش
- ۰ نظر
- ۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۹:۵۳