مثل من!
شکستمش..
رویا رو شکستم..
قلب و روحش رو..
صدای خرد شدنش انقدر بلند بود
که از ترس، اشکام بیامون میریخت..
گفت منُ میبخشه
گفت کاری نکردم که بخواد منُ ببخشه
اما گفت که منُ میبخشه..
اشتباه کردم
آوردن رویا تو این ماجرا
از احمقانهترین اشتباهاتی بود که انجام دادم..
و شکستن قلب یه آدم
آخرین کاری بود که میخواستم تو زندگیم انجام بدم..
اما کردم
اما شد
و الان
آدم بدهٔ این قصه، منم!
اونم مثل من دل داده بود به تفاوتها..
اونم مثل من اشتباهترین آدمُ برای دوستداشتن انتخاب کرد..
اونم مثل من شکست..
اونم مثل من..
لعنتی!
دیگه نمیذارم تاریخ تکرار شه!
دیگه دیاری نیست که عاشق گندمی شه و براش زندگی بده..
دیگه اردیبهشت پُرحادثهای در کار نیست..
دیگه عشق، تو عمق نگاهم سوسو نمیزنه..
دیگه تمنا معنا نداره..
دیگه خواستن محاله..
دیگه هیچ دوستداشتنی، قلبمُ خراش نمیده..
سنگ شو!
سنگ شو!
دور شو!
گم شو!
غریبه شو!
و دیگه برنگرد!
و دیگه برنگرد!
و دیگه برنگرد!
- ۹۶/۰۲/۲۶