تاریک‌خانهٔ کوچک من..

جایی برای حرف زدن، بدون انتظار جواب..

جایی برای حرف زدن، بدون انتظار جواب..

عطای جهان را به لقایش بخشیدیم..
شاید روزی بیاید
که در ازدحام اتفاق‌های غیر منتظرهٔ زندگی‌تان
یاد ما بیفتید
و اندکی دلتنگ شوید..

پیام های کوتاه

وسوسه!

چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۲۳ ب.ظ

 پوکر فیس نه!

لبخندم نه!

قهقهه حتی:))))

دلم یه خطر کردن درست و حسابی می‌خواست!

-دارم به چی تبدیل می‌شم؟

+مهمه؟

-نه!

+پس نپرس اصلا!

+خیانت؟

-به کی آخه؟

-بهش می‌گن تلافی بچه!

تلافی تمام محدودیت‌ها

که میشه یه خط قرمز مچاله شده!

می‌گه "گنگ حرف می‌زنم! خودم می‌دونم!"

واسه منی که تو فهمیدن آدما، همیشه یه پای کارم لنگیده، تو واضح‌ترین خط این روزامی!

یه خطی که امروز هست، ولی فردا شاید نباشه!

و این چیزیه که هم من می‌دونم، هم تو!

میگه دیلِی دارم:))))

حق داره!

میگه "این ضریب هوشی و این رفتار؟ عجیبه!"

نمی‌گم بهش که عادت دارم به این حرفا!

هرچی میگه، میگم قبول!

چون جرأتی رو بهم بخشیده که نداشتم تا حالا!

چون چیزی رو داره که می‌خوامش!

زندگی تو لحظه..

مهم‌ترین چیزی که ازش یاد گرفتم!

غم و غصه‌ها به درک

خودت مهمی فقط!

+عشق؟

-مسخره می‌کنی؟!

-هوسِ مطلقه!

سیبی که از درخت دانش خوردیم و افتادیم پایین

الان دوباره می‌خوریم تا بریم پایین‌تر

برسیم تهش!

لعنتیِ وسوسه‌کننده..!


پ.ن: تا ابد می‌تونم آهنگ "پسر بد" رو گوش کنم و فکر کنم و فقط بخندم=)))

  • ۹۶/۰۱/۳۰
  • دیار ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی